• وبلاگ : تنها
  • يادداشت : خدايا خيلي...
  • نظرات : 5 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دانه در اين خاک بي نم، شورِ روييدن ندارد
    ابر اين صحرا مگر آهنگ باريدن ندارد



    يک نفس سرمست بودن نمي خواهم که اين گل

    زيرِ رنگ آلوده ي زهر است و بوييدن ندارد

    آب و رنگِ اين چمن، از اشک پيدا آمد و خون
    در بساطي اين چنين، اي غنچه خنديدن ندارد

    با نسيمِ غم دمد هر سبزه در صحراي عالم
    هر طرف اي چشمِ بي آرام گر ديدن ندارد

    چند زير آسمان آواز تنهايي برآري
    در دلِ گنبد، صدا جز نقشِ پيچيدن ندارد

    در جهان نقش تماشا را زِ دل شستم که ديدم
    پرده اي در اين نگارستانِ غم ديدن ندارد.

    پاسخ

    ممنووووووووووووووووووووون